بنفشه ها

در روزهای آخر اسفند
در نیم روز روشن
وقتی بنفشه ها را
با برگ و ریشه و پیوند و خاک
در جعبه های کوچک چوبین
جای می دهند
(x2)
جوی هزار
زمرمه درد و انتظار
در سینه می خروشد و بر گونه ها روان
(x2)
ای کاش آدمی وطنش را همچون بنفشه ها می شد با خود ببرد هر کجا که خواست
(x2)
در روشنایی باران
در آفتاب پاکان
در روزهای آخر اسفند
در نیم روز روشن
وقتی بنفشه ها را
با برگ و ریشه و پیوند و خاک
در جعبه های کوچک چوبین
جای می دهند
جوی هزار
زمرمه درد و انتظار
در سینه می خروشد و بر گونه ها روان
(x2)
ای کاش آدمی وطنش را همچون بنفشه ها می شد با خود ببرد هر کجا که خواست
(x6)
4 Comments:
CHE KHOSHGEL, MAN ASHEGHE GOLAAYE BANAFSHE BOODAM YE ROOZI!:)
farhaad... mm oon sala ke ma javoon boodim hamishe dame eyd farhaad goosh mikardim...
un asksooo khodesssh gereftesstaa, damesssh! baba, dastmarizaa
kojayi tooooooo? ye 4 ta axe jadid bezar inja bebinim che kardi dokhtar joon!;);)
man ax mikham yallaaaaaa! :P
Post a Comment
<< Home